من خود آن سیـــــــــــزدهم، کز همه عالم به درم...

 بعضی چیزا خیلی بهم میان
مثل زرشک و پلو !
مثل ماست و خیار
مثل گردو و پنیر!
بعضیچیزا با هم یه جوری هستن
مثل قرمه سبزی و ماست
مثل ماهی و گوجه فرنگی
مثل مربا و پنیر
اما...
بعضی چیزا با هم بودنشون حال آدمو بهم میزنه !!
مثل نون خامه ای و ترشی
مثل لواشک و کاپوچینو
مثل شیر و نوشابه،

زندگی ما آدم ها هم کنار هم همینطوره...
با بعضیا خیلی خوبیم
با بعضیا یه جوری هستیم
اما...
با بعضیا اصلا جور در نمیایم
پس توی انتخاب آدمای اطرافمون دقت کنیم
تا حال خودمون و رندگیمون رو بهم نزنیم !!


نوشته شده در جمعه 21 فروردين 1394ساعت 4:7 توسط Negin| |

 بعضی چیزا خیلی بهم میان
مثل زرشک و پلو !
مثل ماست و خیار
مثل گردو و پنیر!
بعضیچیزا با هم یه جوری هستن
مثل قرمه سبزی و ماست
مثل ماهی و گوجه فرنگی
مثل مربا و پنیر
اما...
بعضی چیزا با هم بودنشون حال آدمو بهم میزنه !!
مثل نون خامه ای و ترشی
مثل لواشک و کاپوچینو
مثل شیر و نوشابه،

زندگی ما آدم ها هم کنار هم همینطوره...
با بعضیا خیلی خوبیم
با بعضیا یه جوری هستیم
اما...
با بعضیا اصلا جور در نمیایم
پس توی انتخاب آدمای اطرافمون دقت کنیم
تا حال خودمون و رندگیمون رو بهم نزنیم !!


نوشته شده در جمعه 21 فروردين 1394ساعت 4:7 توسط Negin| |

 بعضی چیزا خیلی بهم میان
مثل زرشک و پلو !
مثل ماست و خیار
مثل گردو و پنیر!
بعضیچیزا با هم یه جوری هستن
مثل قرمه سبزی و ماست
مثل ماهی و گوجه فرنگی
مثل مربا و پنیر
اما...
بعضی چیزا با هم بودنشون حال آدمو بهم میزنه !!
مثل نون خامه ای و ترشی
مثل لواشک و کاپوچینو
مثل شیر و نوشابه،

زندگی ما آدم ها هم کنار هم همینطوره...
با بعضیا خیلی خوبیم
با بعضیا یه جوری هستیم
اما...
با بعضیا اصلا جور در نمیایم
پس توی انتخاب آدمای اطرافمون دقت کنیم
تا حال خودمون و رندگیمون رو بهم نزنیم !!


نوشته شده در جمعه 21 فروردين 1394ساعت 4:7 توسط Negin| |

 بعضی چیزا خیلی بهم میان
مثل زرشک و پلو !
مثل ماست و خیار
مثل گردو و پنیر!
بعضیچیزا با هم یه جوری هستن
مثل قرمه سبزی و ماست
مثل ماهی و گوجه فرنگی
مثل مربا و پنیر
اما...
بعضی چیزا با هم بودنشون حال آدمو بهم میزنه !!
مثل نون خامه ای و ترشی
مثل لواشک و کاپوچینو
مثل شیر و نوشابه،

زندگی ما آدم ها هم کنار هم همینطوره...
با بعضیا خیلی خوبیم
با بعضیا یه جوری هستیم
اما...
با بعضیا اصلا جور در نمیایم
پس توی انتخاب آدمای اطرافمون دقت کنیم
تا حال خودمون و رندگیمون رو بهم نزنیم !!


نوشته شده در جمعه 21 فروردين 1394ساعت 4:7 توسط Negin| |

کاش خدا هم صندوق انتقادات و پیشنهادات داشت...
کاش برای ادامه ی فرآیند آدم سازی اش با چند آدم هم مشورت میکرد...
آنوقت به او پیشنهاد میدادم پشت گردن همه ی آدم ها یک دکمه ی قرمز بگذارد؛
دکمه ای که بشود با آن آدمها را خاموش و روشن کرد.
اگر آدم ها دکمه ی خاموش و روشن داشتند دیگر نه کسی خودکشی میکرد و نه کسی تنها میماند.
آنوقت اگر آدمی حس میکرد به درد هیچ چیز و هیچ کس نمیخورد دست میبرد پشت گردنش و خودش، خودش را خاموش میکرد.
اگر هم بقیه آدم ها او را دوست نداشتند بیانه ای چیزی مینوشتند و درخواست خاموشی اش را می کردند.
اگر آدم ها دکمه ی روشن و خاموشی داشتند هروقت دلت میگرفت، هروقت حس پوچی به سراغت می آمد، هروقت فکر میکردی هیچکس دوستت ندارد میتوانستی خودت را خاموش کنی، برای مدتی در خاموشی ات بمانی و نفهمی دور و برت چه میگذرد.
شاید سال های سال خاموش میماندی و هیچوقت هم کسی روشن ات نمیکرد.
کاش آدمها دکمه ی روشن و خاموش داشتند.
آنوقت میفهمیدی چند نفر دوستت دارند، میفهمیدی چه تعداد آدم
دلشان نمیخواهد تو خاموش بمانی و زود خودشان را به تو می رساندند و دست پشت گردنت میبردند و روشنت میکردند.
آنوقت دلت گرم میشد، حتی لازم نمیشد کسی بگوید "دوستت دارم" ، همین که نمیگذاشتند خاموش بمانی خودش دنیایی بود...
آخ که چه نگاه هایی رد و بدل میشد در آن لحظه ی شیرین "روشن شدن"...!!  


نوشته شده در جمعه 21 فروردين 1394ساعت 4:1 توسط Negin| |

طراحی قالب : قالبفا






Menu
.............................................
Others
.............................................